Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین - سحر جعفریان: این خوش‌اقبالان به پشتوانه چشمان رنگی، صورت خوش زاویه، موهای طلایی و بور، قد و قواره‌ای ورزیده و یا شاید هم پدرِ پولدار و پارتی، قدم به عرصه پر رزق و برق هنر هفتم گذاشته‌اند. آری؛ بدون دود چراغ خوردن یا استخوان خُرد کردن، شدند سوپراستارِ مَکش مَرگِ ما که با هر ژست و فیگورِ آرتیستیک‌شان در هر فِریم و قاب فیلمی، گویی قندِ خراسان در دل هواداران، آب می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این میان، کودک بازیگر بودن از این قاعده غالب مستثنی که نیست، هیچ؛ بلکه خود، امتیاز و پشتوانه‌ای افزوده محسوب می‌شود که ضریب ورودِ تخصصی یا حتی غیرتخصصی افراد به تلویزیون و سینما را افزایش می‌دهد. بسیارند کودکانی با استعداد یا بی‌استعداد در هنر بازیگری که دست در دست والدین خود به دنبال آگهی‌های تبلیغاتی‌ «فراخوان انتخاب بازیگر» و «استخدام بازیگر ویژه پژوه‌های سینمایی، تئاتر، مستند و تولید محتوای مجازی» در موسسه‌های فیلم‌سازی و آموزشگاه‌های بازیگری شتابان هستند.

اول رُخ بِنَما بعد تست بده!

آگهی فراخوان انتخاب بازیگر یکی از موسسات سینمایی معروف به نشانی الکترونیک بسیاری از افراد مرتبط و غیرمرتبط ارسال شده است. در محتوای چند سطری آگهی، این‌طور آمده: «برای تولید و ساخت چند فیلم کوتاه داستانی و یک پروژه سینمایی از علاقمندان و مستعدان عرصه بازیگری، کودک و نوجوان (رده سنی ۴ الی ۱۴ سال) دعوت می‌شود تا در مراحل مقدماتی و تست موسسه شرکت کنند.» در ادامه فراخوان نیز، چند نمره تلفن برای کسب اطلاعات بیشتر درج شده است. با یکی از نمره‌ها تماس می‌گیریم و فردی خوش‌صدا، توضیح می‌دهد: «ابتدا باید تصویری واضح از خود برایمان ارسال کنید تا آن را پیوست فُرمی کنیم که قرار است یک سری از مشخصات ظاهری و توانایی‌هایتان در آن ثبت شود.» بعد هم با حوصله شروع می‌کند به پرسیدنِ بیوگرافی، رزومه تحصیلی، شغلی و مهارتی. فُرم که تکمیل می‌شود، می‌گوید: «روزی که برای تست تشریف می‌آورید، هیچ هزینه و مبلغی از شما دریافت نمی‌شود. اما اگر در تست موفق بودید و برای پروژه‌ای انتخاب شدید، درصدی از قرارداد اولتان به حساب موسسه واریز خواهد شد.» در بیان رقمِ درصد نیز می‌گوید: «رقمش به عدد دستمزد و قرارداد شما بستگی داد.»

آل‌پاچینو و جودی فاسترِ بعد از این!

شانسِ انتخاب شدن در پروژه‌های تبلیغاتی تلویزیونی برای کودکانِ داوطلب بازیگری که چهره‌یشان با مشخصات چهره‌های اروپایی انطباق دارد، بیشتر است. نشان به نشان که تعداد قابل توجهی از این کودکان با رنگ و رو و بزک هایی تقریبا یکسان (دختر و پسر ۵ تا ۱۰ ساله) در دفتر کوچک یکی دیگر از موسسه‌های فیلم‌سازی به انتظار ورود کارگردان و تهیه‌کننده‌ای نام‌آشنا، نشسته‌اند. بعضی‌هاشان در حال مرور ذهنی و حتی عملی توصیه‌ها و نکاتی هستند که احتمالِ به چشمِ کارگردان آمدن هنگام تست را تا حدود زیادی افزایش می‌دهد. بعضی‌ دیگرشان نیز سیسِ چاپلین، آل‌پاچینو، دنیرو، فریمن، هاپکینز، وینسلت، مونرو، جودی فاستر و چند تن دیگر از بزرگان سینمای جهان را به خود گرفته‌اند و دیالوگ‌هایی از آنها را به تقلید اجرا می کنند. دقیقا در همین لحظه است که پدران و مادران آن کودکانِ سوپراستار بعد از این(!) از زاد و ولدِ زیبارویانی به سانِ آنها، بادی به غبغب می اندازند و به اطرافیان چیزی مانند فخر می فروشند. مرد جوان با چهره ای خونسردِ متمایل به بی تفاوتی محض، جلو می آید و گویی به سلیقه و دلخواه خود، فقط دخترکان و پسران کوچک مو فرفری را برمی گزیند تا به اتاقی دیگر بروند برای تست. با لحنی صمیمی از مرد جوان می پرسیم: «این تست و انتخاب، هزینه‌ای هم دارد؟» بی تعارف، پاسخ می‌دهد: «ما مثل خیلی موسسه‌ها و آموزشگاه‌های دیگر که احتمالا رفته‌ای، کلاهبردار نیستیم! اگر فرزندتان برای بازی در پروژه‌ای انتخاب شود، آن وقت هزینه می‌گیریم.»

شیطنت کودکانه یا مهارت بازیگری

روی بخش هایی از دیوار دفتر موسسه، پوسترهایی بزرگ از کودکان بازیگر که در صحنه‌هایی از فیلم‌های برتر ایران و جهان خوش درخشیده‌اند، جلوه می‌کند؛ «نرگس و نسرین» خواهران غریب، «سعید» میم مثل مادر، «علی» بچه‌های آسمان، «مجید» قصه‌های مجید، «علی» خورشید، «مکالی کالکین» تنها در خانه، «ناتالی پورتمن» لئون حرفه‌ای، «هالی جوئل آزمنت» حس ششم، «دنیل ردکلیف» هری‌پاتر، «جیدن اسمیت» در جستجوی خوشبختی، «هنری توماس» ای‌تی و چند تایی دیگر. نمایشگری هم یک تیزر تبلیغاتی کوتاه و انگیزشی از پروسه انتخاب کودک بازیگر، آموزش های اولیه و تخصصی، بستن قرارداد پروژه، گریم، بازی و در نهایت کسب شهرت های یکهویی و جوایزی که آرزوس بلند و حسرت دراز بسیاری از خاک صحنه خوردگان است، پخش می‌کند. از اتاق تست، گاه صدای قهقهه‌های طولانی و گاه صدای سوزناک گریه و شیون کودکان داوطلب بازیگری می‌آید. هر چند دقیقه یکبار نیز کودکی از اتاق خارج می‌شود و با خوشحالی یا ناراحتی به آغوش والدینش می‌خزد. مرد جوان، همچنان بی‌تعارف و بی‌تفاوت است که خطاب به چند نفری از والدین بدون مقدمه می‌گوید: «به صرف اینکه فرزندتان خجالتی نیست یا چند حرکت بامزه بلد است نباید رویای خودتان یعنی بازیگری را به او القا و اجبار کنید! استعدادی اگر در این زمینه نداشته باشند بعد از تست ناموفقشان، آسیب روحی و روانی می بینند؛ آسیب هایی که ممکن است تا همیشه هم خودشان و هم اطرافیانشان را آزار دهد.» جمله آخرش را محکم می‌گوید: «شیطنت‌های کودکانه‌شان را با مهارت بازیگری اشتباه نگیرد.»

پول بده یا سفارش شو تا بازیگر شوی!

تعدادشان زیاد است؛ موسسه‌ها و آموزشگاه‌هایی که هزینه تست بازیگری در آنها نه رایگان که سر به چند ۱۰ میلیون تومان می‌زند. هزینه‌هایی که سودش فقط متوجه صاحبان همان موسسه‌ها و به اصطلاح آموزشگاه‌ها است؛ چون اصلا قرار نیست فعالیت حرفه‌ای بعد از تست یا کشف استعدادی صورت پذیرد! «فائزه»، دختری ۷ ساله، شیرین زبان و تَر و فرز دارد که معمولا با هنرنمایی‌های گوناگون، میاندار هر مهمانی و جشن خانوادگی است. واضح است الگویش «ترلان پروانه» است که سعی داشته با کمی آرایش و پیرایش به کودکی‌های این بازیگر در سریال « ۱۰۱ راه برای ذله کردن پدرها و مادرها» شباهت یابد. فائزه می‌گوید: «برای کشف و پرورش استعداد دخترمان تا جایی که امکان داشته باشد سرمایه‌گذاری می‌کنیم. با اینکه یک وقت‌هایی در دام موسسه‌های غیرمجاز افتادیم و یک وقت‌هایی هم چون پارتی نداشتیم تحویمان نگرفتند، اما خسته نمی‌شویم. انشالله بعد از چهره شدن دخترمان، همه این پول و سرمایه‌ها که خرج کردیم، جبران می‌شود. مگر دختر زیبای ما از این بازیگران امروزی چه کم دارد!؟ خیلی از این بازیگران نه سواد و تخصص دارند و نه ادب؛ از سن یادگیری‌شان هم دیگر گذشته. اما فرصت یادگیری برای دختر ما زیاد است فقط کافی است اول کشف شود.»

کودکان بازیگران فرصت بیشتر اما پرخطر دارند

«نادر بدخشان»، کارشناس سینما و فعال در یکی از دفاتر فیلم‌سازی است می‌گوید: «متاسفانه در درصد قابل توجهی از مراجعه‌کنندگان موسسه‌های فیلم‌سازی شاهد اجبار و اصرار والدین به بازیگر شدن کودکان هستیم که اغلب، کودکانشان کاملا نسبت به این هنر بی‌علاقه هستند. درصد دیگری از مراجعه‌کنندگان نیز شامل کودکانی می‌شود که تحت تاثیر محتوای وسوسه‌انگیز فضای مجازی به بازیگری ترغیب شده‌اند. اینان استعدادی هم اگر داشته باشند باید بدانند شهرت بی‌موقع و ثروت بی‌اندازه ناشی از استعداد باید به خوبی مدیریت شود تا در آینده به جای پیشرفت، تباه نشوند! برای همین است که در موسسه‌های معتبر فیلم‌سازی، گروهی از روانشناسان ویژه کودکان و نوجوانان داوطلب بازیگری، فعالیت می‌کنند.»

بیشتر بخوانید: سینمای کودک و نوجوان

کد خبر 828388 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها موتور و موتور سوار خبر مهم دارو ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سینمای کودک و نوجوان موتور و موتور سوار خبر مهم دارو ایران آموزشگاه ها فیلم سازی موسسه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۲۷۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انعکاس چهره معلم در قاب جادو

  خاطره‌سازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکی‌مان را یادآوری می‌کند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریال‌های خاطره‌انگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است. 

قصه‌ شیطنت‌های مجید 
برای خیلی‌ از ما، قصه‌های مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبه‌رو می‌شد. مجید مثل بقیه دانش‌آموزان نبود و هر بار می‌خواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بی‌بی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام می‌داد، تناقض و جذابیت‌های این مجموعه را بیشتر می‌کرد. قصه‌های مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصه‌های مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت می‌شد. مدرسه و معلم‌ها از عناصر اصلی این قصه بودند. 
 
یک مدرسه شبانه‌روزی 
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعه‌های با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانش‌آموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانه‌روزی زندگی می‌کنند. این دانش‌آموزان هربار با ماجرای تازه‌ای روبه‌رو می‌شوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن می‌توان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت می‌کرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت می‌توان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد. 
 
حال و هوای مادرها در یک مدرسه 
مدرسه مادربزرگ‌ها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگ‌ها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان می‌داد. این خانم‌ها که با معلم جوان روبه‌رو می‌شوند، هر بار یک قصه را رقم می‌زدند. در کنار مادربزرگ‌ها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشه‌ای از مدرسه زندگی می‌کردند که آنها نیز در نوع خود شخصیت‌های جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگ‌ها این بود که شخصیت‌ها و قهرمان‌های این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجه‌ای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
 
باز دیر رسیدم 
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلی‌ها خاطره‌ساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی می‌کرد که همیشه برای رفتن به مدرسه‌اش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقش‌آفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد می‌گرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی می‌کرد. نوع بازی و تکه‌کلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود. 
 آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچه‌های دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» می‌خواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محب‌اهری در این مجموعه نمایشی به جذابیت‌های آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود. 
 
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی 
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعه‌های تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان می‌داد که هر کدام با چالش‌هایی مواجه می‌شدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانش‌آموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه می‌شد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس می‌خواندند.این مجموعه تلاش می‌کرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده می‌شد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند. 
 
معلمی در دل روستا 
کوبار و روایت معلمی که به روستا می‌رود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش می‌داد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبه‌رو می‌شد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم می‌زد. 
 
مدرسه‌ای با حال و هوای ادبیات 
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانش‌آموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد می‌کردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد می‌کرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچه‌ها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود. 
 
زنگ آخر
از دیگر مجموعه‌های با محوریت نمایش شخصیت معلم‌ها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسه‌ای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و‌... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ می‌داد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سید‌جواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشه‌خواه، رضا بنفشه‌خواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقش‌آفرینی کرده بودند. 
 
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریال‌هایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعه‌ها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای داده‌اند؛ به‌عنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او می‌گوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره می‌گیرد. کمی بعد متوجه می‌شود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه می‌شود. 
 
آقا یوسفی در دل کردستان 
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچه‌های روستا نشان می‌داد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان می‌داد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگ‌های این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیت‌ها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور می‌کند. همچنین شوخی‌های خاص و منحصر‌به‌فردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی می‌کنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نون‌خ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگی‌هایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزه‌های هنر فعالیت داشتم.
 
شما که معلمی 
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش می‌گفت:«‌شما که معلمی‌...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب می‌کرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانواده‌اش می‌شد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی می‌کرد که معلم بود و تلاش می‌کرد رفتارش در چارچوب باشد. 

معلم یا بازیگر؟ مسأله این است 
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلم‌ها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت می‌کردند. 

مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمی‌توانستم روی پولی که از شغلم به‌دست می‌آوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس می‌دادم و بعد از این‌که وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم می‌دانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاین‌که حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمی‌کردم هم در مدرسه و کلاس‌ها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلم‌ها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر می‌کنم شرایط مالی و حقوقی این شغل‌ها واقعا نابسامان است و معلم‌ها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم می‌کنند. 

زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغول‌شدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفه‌ای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و به‌ناچار از علاقه‌اش صرف‌نظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار می‌کردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچه‌ها برای بعضی معلم‌های تازه‌کار، یک مقدار استرس به همراه دارد. 

زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سال‌های ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهد‌کودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بی‌سوادی» به زنان و دختران جوان درس می‌دادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل می‌کردم و همزمان درس هم می‌دادم.  

مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زنده‌یاد محسن قاضی‌مرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. از‌جمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کرده‌‎اندمی‌توان به سیدجواد هاشمی، قدرت‌ا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد. 

دیگر خبرها

  • برگزیدگان جشنواره تلویزیونی «عروسک‌خونه» معرفی شدند/ انتقاد پیشکسوت نمایش عروسکی از وفور جیغ، دست و هورا در تلویزیون!
  • برگزیدگان جشنواره تلویزیونی «عروسک‌خونه» معرفی شدند/ انتقاد پیشکسوت نمایش عروسکی از وفور جیغ و دست هورا در تلویزیون!
  • برگزیدگان جشنواره تلویزیونی «عروسک‌خونه» معرفی شدند
  • تاثیر اسباب بازی در نبوغ و رشد کودکان
  • کلاس آموزش بازیگری کودک بارانا
  • آغاز ثبت‌نام مسابقه گویندگی و بازیگری رادیو
  • ثبت رکورد پرمخاطب‌ترین روز سال برای «ملت» و «باغ کتاب»
  • انعکاس چهره معلم در قاب جادو
  • مهمترین فاکتورها برای تهیه لوله گازی چیست ؟
  • معضل بیکاری به سراغ اقتصاد آلمان آمد